من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است

۱۳۸۸ اسفند ۴, سه‌شنبه

اینجا ایران است. صدای مارا از ام القرای جهان اسلام میشنوید...




هنوز جرعت نکردم این فیلم رو ببینم. ولی نمیدونم عظما هم جرعت دارد این فیلم رو ببیند؟ ولی امر مسلمین جهان شبها چقدر آسوده میخوابی؟ فکر نمیکنم به دینی اعتقاد داشته باشی، اگر داشتی خودت رو دار میزدی که زیر عبای نجست چه حرامیانی رشد و نمو کردند.

برچسب‌ها:

سهراب ما نمرده... سید علیه که مرده


امروز روز تولد سهراب ایران زمینه. برای من خیلی سخته که از تولد کسی بنویسم که دیگر در میان ما نیست. برای تولد ندا نتونستم چیزی بنویسم. ندا و سهراب و بقیه شهیدان عزیز جنبش روزی متولد شدند که راهشان را انتخاب کردند و در راه آزادی و سربلندی ایران عزیزمان جانشان را اهدا کردند و شدند چراغ راه آیندگان. اینها کیستند؟ از کدام آسمان به زمین افتادند؟ در دامان چه مادر و پدرانی رشد کردند که این چنین سرفراز و رشیدند. حاکم ننگین دلش خوشه به مزدورانی که خودش هم میدونه روزی پشتش رو خالی خواهند کرد.

در آنسو پیررذلی، کثیف و آلوده
پیچیده در عبای ریا و شیادی
عمامه ای از بلاحت بر سر،
و خفاشانی در بر

و

در اینسوی، نسلی سبز و زیبا
پیچیده در قبایی از آزادگی و شجاعت
سری پر ز شور رهایی
و چنان رندانه و مستانه میرقصند در میان بازار


سهراب ایران زمین نمرده بلکه در دل مردمانش آرام گرفته و از جلد اسطوره بودن در آمده و به حقیقت پیوسته.

سهراب، ندا، اشکان، امیدرضا و تمامی شهیدان راه آزادگی و انسانیت، راهتان ادامه دارد...

برچسب‌ها:

۱۳۸۸ بهمن ۲۲, پنجشنبه

خرج میلیاردی رژیم برای یکروز، شکست یا پیروزی؟

بعد از 2،5 ساعت خوابیدن بیدار میشی. اخبار رو چک میکنی اولین چیزی که میبینی آه و زاری در مورد شکست جنبشه. اولش فکر کردم اخبار شوخیه. مگه میشه مردمی که تا مرز جان دادن برای جنبش رفتند یکباره فکر رفتن به شمال به سرشون میزنه اونهم 22 بهمن... خیلی زود لشگر تفاله های امنیتی رژیم پیدا میشه که به شدت شکست رو تبلیغ میکنن و آه ناله ای راه انداختند که یکسر رفتم صحرای کربلا. بی غل و غش بگم اولش جا خوردم و ترسیدم. گفتم نکنه که رژیم فرمول کیمیای سرکوب جنبش رو پیدا کرده که این همه صدای روضه خوانی بلند شده است. نمیتونستم باور کنم و منتظر ماندم تا اخبار و فیلمهای بیشتری بیرون بیاید. سدا و صیمای رژیم هم که مثل همیشه مشغول رجزخوانی برای اسکتبار و صیهونیسم بین المللی بود و بیشتر سعی داشت با گرفتن فیلم از سطح پایین جمعیت را بیشتر نشان دهد.
اما این وسط هرچی سعی کردم ببینم چرا بعضیها همصدا (البته از روی احساسات) با گمنامهای رژیم شده اند و هی منفی میزنند نفهمیدم. خب رژیم میلیاردها تومن خرج این روز کرده و با تمام قوا پا به میدان گذاشته و با هواپیما و قطار و اتولبوس هرچی ساندیس خور حرفه ای بوده جمع کرده آورده پایتخت. انتظار دیگه ای داشتین؟؟ 30 ساله داریم همین رو میبینیم. مگه بار اوله؟ تازه اگر طرفدارهای جنبش رو (که سوار بر اسب تروای اساتید اطاق فکر جنبش!!!! در راهروی خیابان آزادی گیر افتاده بودند) از این جمع کم کنیم کل طرفدارهاشون بزور به 200000 نفر میرسید. یعنی رژیمی به این پر صلابتی!!! بعد از 31 سال نباید 200000 نفر طرفدار داشته باشه؟؟؟ دیگه خیلی هم نباید ساده انگاری کرد. از 8 ماه پیش کار رژیم سید علی شده خرج برای سگهای هار ولایتمدار تا عمامه و تختش رو سر جاش نگه دارند. این یعنی شکست نه یک راهرو ساختن از خیابان آزادی و تمام خیابانهای منتهی به آزادی رو بستن و بعد جمعیت دزدی کردن و پز دادن به جنبش (چون جهان از ثانیه یکم این نمایش آنرا قلابی خواند، آسوده بخواب سید علی). البته باید اذعان کنم حقه رژیم کثیف ولی جالب بود. و ماهم خیلی اعتماد به نفس پیدا کرده بودیم که نه تنها نفعی نداره بل خیلی مضره. خب بقول عمو محسن این یک دوی اسقامته نه دوی سرعت. جوان بودن جنبش یک جنبه منفی دارد و آنهم بی تجربگی آن است( که کمکم آنهم حل میشه). این یک جنبش بینظیره که کمکم راهش رو پیدا میکنه ( منظورم زمان نیست، بلکه تجربه است). امروز من هیچ شکستی ندیدم که هیچ این یک پیروزی بزرگ بود. رژیم برای این نمایش مسخره میلیاردها خرج کرد تا به دنیا نشان بدهد که جنبش را سرکوب کرده و دیگر وقت سازش بر سر مسایل هسته ای است. اما قشنگترین پشتیبانی جهانی که من در این چند ماه دیدم اتفاق افتاد. هیچ خبرگذاری نه تنها این نمایش روحوضی رو قبول نکرد بلکه به ستایش جنبش پرداخت. و این یعنی نقشه بر آب شدن تمام نقشه های اتاق فکر سید علی بود. جنبش سبز در روزی که بیرحمانه و وحشیانه مورد حمله قرار گرفت باز پیروز شد.

اما چیزی که این وسط باید جدا مورد بحث قرار بگیره چگونگی مبارزه با جنگ روانی رژیمه. رژیمی که ادعای 50 میلیون طرفدار داره، سدا و صیما کاملا در اختیارشه و کلی چاه نفت و گاز مجانی هم پشتیبانه مالیشه میاد با این مسخرگی ساندیسخور از شهرو روستاها میاره تا این جنگ روانی رو وسیعترش کنه تا روحیه جوانان مارو خراب کنه و تا میتونه تخم یاس و ناامیدی در دلها بکاره، و یک عده ای هم گول این جنگ روانی رو میخورند. 8 ماه است که خواب به چشمان متوحشان رژیم نیامده و ضربه های کاری و موثری به رژیم وارد آورده و با یک تظاهرات ساختگی بعضیها شروع به آیه یاس خوندن میکنند. اگر رژیم را مجبور کنیم هر ماه یک تظاهرات مثل 22 بهمن راه بندازه فکر کنم بعد از چند ماه سید علی مجبور بشه فرش زیره پاش رو بفروشه تا پول ساندیس مزدورانش رو بپردازه.

ناامیدی و شکست در راه مبارزه برای حق و حقیقت جایی ندارد. ما پیروزیم...




برچسب‌ها:

۱۳۸۸ بهمن ۲۱, چهارشنبه

ظلم ظالم، جور صیاد... آشیانه ام را داده بر داد


برچسب‌ها:

۱۳۸۸ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

قسم به آزادی


برچسب‌ها:

ای آزادی بسوی تو میایم


برچسب‌ها: ,