من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است

۱۳۸۸ خرداد ۷, پنجشنبه

مصاحبه فاطمه رجبی با دودوتاخداتا نیوز: دچار یبوست فکری شده بودم....

مصاحبه فاطمه رجبی با دودوتاخداتا نیوز: دچار یبوست فکری شده بودم....

مصاحبه گر:برادر اصغر کوچیکه

دودوتاخداتا نیوز، واحد مصاحبه با فاطمه رجبی

این روزها مسئله انتخابات ریاست جمهوری کشور آقا امام زمان(عجیبه)، برای مردم از نان روز مردم غزه هم واجب تر شده است. در این میان صاحب نظران وابسطه به آمریکای(بییییییییییب) کهکشان خوارو (بیییییب)و(بییییب)و(بیییییییییییییییببببب بییببب) و اسرائیل (بیییییییببببب)و(بیییب بییبببب بییب بیب)و( بیییییییییییییببببببببب) خوار مشغول اظهار نظر هستند و همینجوری دولت برادر خواهر مادر احمدی نژاد(عجیبتره) رو بیرحمانه به نقد کشیده و حتی به کت وشلوار او هم رحم نمیکنند. اما در این میان کسانی هستند که شجاعانه ، مدبرانه و فیلسوفانه از برادر رزمنده آیت الصدیقین محمود احمدی نژاد(عجیبتره) حمایت میکنند. یکی از این شیرزنان خواهر فاطمه رجبی میباشد که امروز در خانه شان با ایشان مصاحبه میکنیم. ( البته برای اینکه در و همسایه یه وقت حرف در نیایرند اکیپ برادران مصاحبه کننده همگی با چادر وارد منزل دکتر مهندس فیلسوف وکیل منتقد غرب و اوستیای جنوبی غلامحسین الهام شدند)

سوال: خانم محترمه مکرمه رجبی چرا سکوت؟؟؟ انهم در این شرایط؟؟

جواب: معظمه اش رو یادت رفت بگی؟

سوال: هان؟؟؟؟

جواب: هیچی اصلاً، یک بحثی بود چند وقت پیشها در یک مراسمی در خانه یکی از سادات (سکوت...)

سوال: خب؟؟

جواب: گفتم سادات یاد مظلومیت آقا احمدی نژاد(عجیبتره) افتادم.. (در اینجا ناگهان خانم رجبی به گریه افتادند و شروع به خواندن زیارتنامه عاشورا کردند)

... بعد از سه ساعت مصاحبه ادامه پیدا کرد...


جواب: بله میگفتم... در خانه این دوسته ما همگی بر این باور بودنند که در ایران کسی قدر آقا احمدی نژاد(عجیبتره) رو نمیدونه...... آقا غریبه.... ( باز شروع به گریه کردنند...) و در اینجا بود که من دچار بیماری شدم.

سوال: چه بیماری؟

جواب: سخته در این شرایط توضیح بدم... به آقا احمدی نژاد(عجیبتره) حمله میشه، آنوقت من بشینم از بیماری خودم حرف بزنم... حقیقتش دچار یبوست فکری شده بودم. الان هم کمی مشکله حرف بزنم.

سوال: این یبوست فکری یعنی چه؟

جواب: هرچی میخواستم جواب یاوه گویان تازه دهان باز کرده، بی سرو پایان فرهنگی، دریوزه گان غربزده، بزغاله های به اصطلاح متفکر و میمونهای مدعی و در یک کلام منتقدین آقا احمدی نژاد(عجیبتره) رو بدم نمیشد. چیزی به ذهنم نمیرسید. حتی جواب محبت های غلامحسین رو هم نمیتونستم بدم و برای من کلاً ندادن آنهم ندادن جواب محبت به غلام حسین خیلی سخته.

سوال: میشه بیشتر در این مورد حرف بزنید؟

جواب: کدوم مورد؟؟ مگه میشه بغیر از مظلومیت آقا احمدی نژاد(عجیبتره) حرف دیگه هم زد؟

سوال: حالا بیخیالش... چطور شد خوب شدین؟؟؟

جواب: ( باز شروع کردن به گریه...) یک شب خواب دیدم آقا اومده بالا سرم.

سوال: کدوم آقا؟

جواب: ( با عصبانیت خاص خودشون...) مگه ما چند تا آقا داریم؟؟؟؟

سوال: والا به ما گفتند 124013 تا آقا بالاسر داریم. حالا منظور شما کدومه؟

جواب: منظورم آقا امام احمدی نژاد(عجیبتره) هستند.. ایشان آمدند و مرا مورد تفقد قرار دادند. ایشون فرمودند: اوضاع خیلی خرابه، مستکبرین ذهن مردم رو به حدی مسموم کردنند که مردم دچار توهم شدند.

سوال: چه توهمی؟؟

جواب: من هم همینو از ایشون پرسیدم... جواب فرمودند: همین توهم گرانی، مسکن، بیکاری، دروغگوی مسئولین.... اااااَ به من میگن دروغگو نعوذباالله.

سوال: نعوذبالله.. چه بیشرمانه واقعاً. خب دیگر چه فرمودند آقا؟

جواب: ایشون امر کردنند: سکوت ممنوع.. امروز وقت یبوست فکری و اینجور جنگولک بازیها نیست. همه باید دست به دست بدیم و مردم رو سمزدای کنیم تا کشور به دست دشمنان آقا (عجیبه) نیفتد.

سوال: خب دیگر من سوالی ندارم. به امید پیروزی آقا (عجیبتره).

جواب: منهم جوابی ندارم.. والسلام .