من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است

۱۳۸۷ اسفند ۱۱, یکشنبه

چاره کار چیست؟

چاره کار چیست؟

الان دارم کتاب چاره کار چیست از بزرگمرد تاریخ ایران احمد کسروی را میخوانم، عجب کتابیست... واقعا چطور ممکن است مردی فرزانه درد ما ایرانیان را ۶۰ سال پیش شناخته، چاره راهم گفته ولی‌ هنوز ما ایرانیان اندر خم یک کوچه ایم؟؟ چرا هیچ کدام از به اصطلاح روشن فکران ما حتا زحمت خواندن کتابهای این ابر مرد تاریخ این سرزمین به خود نداده اند یا نمیدهند. کلمه به کلمه این کتاب مثل مرحمیست که درد کهنه این سرزمین را میتواند درمان کند. واقعا که مدال بزرگ این مرد همان است که یه گروه کودن احمق کوته فکر او را به قتل رساندند. عجبا که تو این دوره زمونه هنوز خیلی از مردم ایران حتا اسم این مرد را نشنیدند. در قسمتی‌ از کتاب آمده:

در گام نخست بايد لجاجت را بكنار گزاشت . بايد چه حزب توده با اراده ملي، چه اقليت مجلس با اكثريت آن،
چه روزنامه هاي دست چپ با روزنامه هاي دست راست، لجاجت را بكنار گزارند و بيش از اين با هم نستيزند . لجاجت و
ستيزه فهم و خرد را ناتوان مي گرداند، احساسات را از كار مي اندازد.
با لجاجت شما نخواهيد توانست سود و زيان كشور را تشخيص دهيد، لجاجت پرده بروي بينش شما فرو خواهد
آويخت. بر فرض هم كه تشخيص دهيد، لجاجت نخواهد گزاشت فهميده خود را بمرحله عمل آوريد . شما الان
هريكي مي خواهيد طرف را بزمين زنيد و هرچه باداباد، و اين بسيار خطاست.
روزي بيكي از سران حزب توده گفتم : فلانمرد كه كهنه پرست و مفتخوار است و با انديشه هاي شما موافق نيست و
ديدم راست .« مقصود اين بود در برابر سيد ضيا ء مقاومت ك ند » : نمي تواند بود، چرا همراهش گردانيده ايد؟ !.. گفت
مي گويد. چون كار بلجاجت كشيده تنها آن مي خواهند كه طرف را بزمين زنند . اصل مقصد در كنار مانده و اين خود
مقصدي گرديده . همين رفتار را آقاي سيد ضياء در برابر آنها مي كند . او هم براي آنكه فيروز گردد، از مصالح كشور و
توده چشم پوشيده بارتجاع پشتيباني مي نمايد. همين لجاجت است كه مي گويم بايد از ميان برود.
نمي گويم اينها با هم آشتي كنند . نمي خواهم باختلافات خود ماست مالانه پرده كشند . چنين كاري نشدنيست و
نتيجه هم نخواهد داد . بلكه مي خواهم در همان اختلافات و گفتگو كه دارند با منطق پيش آيند . مقصودشان تنه ا پيش
بردن گفته هاي خودشان نباشد . مصالح كشور را بيشتر بديده گيرند . حرفهاشان را با دليل توأم گردانند تا مردم بخوانند و
از روي فهم و انديشه قضاوت كنند

ادامه خواهد داشت

برچسب‌ها:

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی